به وبگاه shokriworkshop خوش آمدید
بربت (بربط) ارجان - Shokri Workshop
348754
rtl,page-template,page-template-full_width,page-template-full_width-php,page,page-id-348754,page-child,parent-pageid-344452,eltd-cpt-1.0,ajax_fade,page_not_loaded,,moose-ver-1.3.1, vertical_menu_with_scroll,smooth_scroll,side_menu_slide_with_content,width_370,blog_installed,wpb-js-composer js-comp-ver-4.11.2.1,vc_responsive
 

بربت (بربط) ارجان

بربت (بربط) ارجان

 

بهبهان

بهبهان شهری است در جنوب غربی ایران. شهر بهبهان مرکز شهرستان بهبهان در جنوب شرقی استان خوزستان است.

واژه «بَهو» به معنای کوشک می‌باشد. کوشک را قصری می‌گویند که در اطراف آن باغ قرار داشته باشد. پس از تخریب ارجان (شهری که در فاصله ۷ کیلومتری شمال بهبهان قرار داشته)، اهالی آنجا در محل «بَهو» خانه‌هایی بهتر از خانه‌های پیشین خود می‌سازند که شباهت به کوشک داشته‌اند. به این خانه‌ها در لفظ اهالی بومی «بهبهو» گفته می‌شده‌است.

برخی از مورخان معتقدند که ساکنان اولیه این شهر، بهان (سیاه‌چادر) نشین بوده‌اند و چون خانه‌های خود در این مکان را از سنگ و گچ ساختند، در زمستان و تابستان آسایش بهتری در آن‌ها نسبت به چادر داشتند. پس آنجا را «به‌بهان» یعنی بهتر از سیاه‌چادر نامیدند.

تاریخ بهبهان همواره و همه جا با تاریخ ارگان همراه بوده و اساساً یکی محسوب می‌شود، شهر قدیمی بهبهان (اَرْجان یا اَرَجان) بواسطهٔ اشیاء بدست‌آمده در کشفیات باستان‌شناسی در سال ۱۳۶۱ هجری شمسی تاکنون قدیمی‌ترین دوره تاریخی آن معلوم شده که نشان از هزاره دوم پیش از میلاد مسیح دارد؛ گور مکشوفه کتین هوتران فرزند پادشاه ایلامی که در هزاره‌دوم پیش از میلاد مسیح سلطنت می‌کرده همراه با جام ارجان و حلقهٔ قدرت، شوکت و عظمت فرهنگی و هنری ارجان را به نمایش می‌گذارد و با عرضهٔ اطلاعات گران‌بهایی، تاریخ بهبهان را معلوم می‌دارد که این شهر قدیمی چگونه از نشر فرهنگی بر تارک منطقه می‌درخشیده‌است.

این شهر از دیرباز مرکزیت منطقه ارگان و کهگیلویه را بر عهده داشته‌است. ارجان در زمان ساسانیان در محلی که هم‌اکنون در بخش شمال بهبهان واقع است و یادگارهایی از تمدن عیلامی را در خود جای داده‌است بازسازی شده و به نام آریاگان نامیده شد. آریاگان در زمان ساسانیان یکی از چهار شهر مهم ایران بود. زمین‌های حاصلخیز و آب کافی که از رودخانه‌های مجاور تأمین می‌شد باعث رونق کشاورزی این منطقه شده بود. قرار گرفتن بر راه بین فلات ایران و جلگه خوزستان ارگان را به مرکز تجاری تبدیل نموده بود که اهمیت راهبردی غیرقابل انکاری داشت. بیشتر زمین‌های آریاگان به کشت انگور و زیتون اختصاص داشت و گونه‌های مختلف غلات در ارگان بسیار پربار بودند. بعضی از مورخین آمدن آرین‌ها را به آسیای غربی به قرن چهار دهم قبل از میلاد و برخی به دو هزار سال قبل از میلاد مربوط می‌دارند. چون آثار عیلام و کلدانیان در نزدیکی‌های ارجان از سنگ نبشته‌ها و حجاری‌های تنگ سروک و غیره موجود است معلوم می‌گردد که ارجان از شهرهای پیش از مهاجرت آرین‌ها بوده‌است. مسعودی در کتاب مروج الذهب در شرح آتشکده‌های دوگانهٔ قدیم ایران می‌نویسد: «آتشکده دیگری در شهر ارگان فارس بود و به روزگار بهراسف بنا شده بود. این آتشکده پیش از ظهور زردشت، پسر اسبیمان پیغمبر مجوس بوده‌است». بعدها بر اثر زمین‌لرزه و شکستن سدی که بر رودخانهٔ تاب/طاب (مارون کنونی) بسته شده بود ارگان به زیر آب رفت. مردمی که از زمین‌لرزه در منطقه‌ای که پیش از آن محل نیایششان بود و بهان نامیده می‌شد گرد هم آمدند و برای چندگاهی آنجا زیستند و در محلی که بهتر از «بهان» بود شهری را بنا کردند که «بهبهان» نامیده شد. در همین زمان و پس از تقسیمات جدید کشوری بهبهان از استان فارس جدا شده و به استان خوزستان پیوست. دو شهرستان (گنبد ملجان یا دوگنبدان و ارجان یا ارگان) به جز در صد سال اخیر به عنوان یکی از ولایات ایالت فارس در طول تاریخ و به عنوان کوره ارجان شناخته می‌شد.

 

ارجان

اَرجان (Arjan) نام شهر باستانی و استانی متعلق به دوره ایلامی، دوران میانی در ایران بود که در مرز خوزستان و فارس واقع شده‌بود. خرابه‌های شهر در ۱۲ کیلومتری شمال شرقی بهبهان در دو طرف حاشیه رود مارون اطراف قدمگاه امام رضا (ع) بهبهان واقع شده و امروزه با نام ارغون شناخته می‌شود. وسعت این محوطه باستانی حدود ۵۰۰ هکتار است. در اولین مطالعات پیرامون شهر قدیم ارجان، قدمت این شهر به دوره ساسانیان (۲۲۴–۶۵۲ میلادی) نسبت داده شده ولی در سال ۱۳۶۱ خورشیدی در نزدیکی این محوطه باستانی، آثار یک آرامگاه متعلق به حدود هزاره دوم قبل از میلاد و به دوره ایلامی کشف شد که باب جدیدی در باستانشناسی این محوطه تاریخی گشود. این آرامگاه حاوی تابوتی بزرگ از جنس برنز بود. به همراه این تابوت یک حلقه طلایی، نود و هشت دکمه زرین، یک خنجر، یک میله نقره‌ای، تنگ و ساغر و سینی برنزی یک سینی برنزی با تصاویر تاریخی که به ۸۰۰ سال پیش از میلاد، ده ظرف استوانه‌ای شکل پیدا شد. حلقه طلایی قدرت در دست چپ جسد قرار داشت. در محل دسته حلقه نوشته شده‌است: کیدین – هوتران پسر کورلوش

ویژگی این آرامگاه استفاده از ملاط قیر و اندود گچ به لحاظ جلوگیری از نفوذ رطوبت همجواری با رودخانه مارون بوده‌است. یکی از کشفیات مهم این محوطه تاریخی حلقه قدرت طلایی ارجان است. شکل حلقه طلائی (قدرت) ارجان تجسمی از یک لوتوس (نیلوفر آبی) است که حامل پیامهای ذهنی و اساطیری است. این حلقه طلائی ۲۳۷ گرم وزن دارد و متصل به یک دسته مجوف است. قدمت این حلقه قرن هشتم قبل از میلاد است. تا کنون نظیر این حلقه طلائی در هیچ‌یک از حفاریهای علمی بدست نیامده است.

منابع تاریخی از نام‌های ارجان رام قباد، بِرام قباد، اَبَر قباد و به از آمِدِ کَواد استفاده کرده‌اند. برخی بر این نظر هستند که قباد اول پادشاه ساسانی در یورش به امیدا در شمال بین‌النهرین هشتادهزارتن از اهالی آن را به اسارت گرفته و به اینجا آورده و ایشان را به ساخت این شهر واداشته و به مرور شهر به مرکز تولید پارچه کتان که مردم امیدا در ساخت آن ماهر بودند مبدل شده‌است.

اصطخری در کتاب المسالک و الممالک دربارهٔ دژ ارجان می نویسد:

دژ جیس در ناحیه ارجان است. در آنجا مجوسان یادگارهای ایرانیان را نگاهداشته و در آن‌ها پژوهش می‌کنند. این دژی است بسیار استوار.

محوطه باستانی ارجان در تاریخ ۱ مرداد ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۱۹۲۸۸ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

ارجان از ایالات مهم دوره ساسانی در منطقه جنوب غربی ایران بود. رشد و شکوفایی این منطقه در دوران اسلامی بیشتر شد؛ و سلسله‌هایی همچون صفاریان، آل بویه، سلجوقیان و اتابکان در این ناحیه حکومت کردند. تا پیش از ورود اسلام ساکنان این منطقه پیرو آئین‌هایی همچون زرتشتی، مسیحیت و صائبی بودند، پس از اسلام گروه‌های مختلف اسلامی در این ناحیه حضور داشتند که از جمله آنان می‌توان به اسماعیلیان، خوارج، فرقه‌های مختلف اهل سنت و شیعه اثنی عشری اشاره کرد. سرانجام ارجان پس از سالها رونق بین قرون، شش و هفت هجری متروک گشت.

در روند متروک شدن و نابودی ارجان دو عامل عمده تأثیر داشت که به دو دسته طبیعی و انسانی تقسیم می‌شود. از عوامل طبیعی می‌توان:زلزله‌های متعدد، قحطی و بیماری را نام برد؛ و عوامل انسانی که بسیار مهمتر هستند عبارتند از: جنگ‌های متعدد بین مدعیان حکومت، وجود قلعه‌های اسماعیلی و مشکلات وابسته به آن که از جمله آنان می‌توان غارت، دزدی و نا امنی را نام برد. مهاجرت‌های متعدد خارج از منطقه و تغیرات اساسی در سیستم جغرافیای سیاسی_اداری ایالت‌های فارس و خوزستان که باعث حذف نام ارجان شد اشاره کرد.

 

جام ارجان

در سال ۱۳۶۱ به طور اتفاقي آرامگاهی متعلق به دوره عيلام نو در شهرستان بهبهان واقع در استان خوزستان شناسايی شد که جام ارجان يکي از چند اثر به دست آمده از اتاق اين آرامگاه است. سطح بيرونی جام ساده و فقط دارای کتيبه کوتاهي با متن «کيدين هوتران پسر کورلوش» در نزديکی لبه بود؛ اما نقوش کنده ظريفی تمامی سطح داخلی جام را پوشانده است.

آنچه باعث شناخت اين ظرف به عنوان نمونه ای منحصر به فرد در ميان ديگر ظروف مشابه مربوط به هزاره اول پيش از ميلاد می شود، علاوه بر نقوش، قطر زياد دهانه ظرف (۴۳٫۵ سانتي متر) است. شايد اهميت نقوش و ايجاد فضای کافی برای به تصوير کشيدن ۶۶ نقش جانوری و ۱۱۲ نقش انسانی، علاوه بر ديگر نقوش، هنرمند را مجبور به ساخت جامی با اين ابعاد کرده است.

از اشکالی که روی جام ارجان حک شده است اين طور برمی آيد که اين جام به عنوان سالشمار و تقويم نيز مورد استفاده مردم، آن هم در قرن هفتم پيش از ميلاد قرار می گرفته است.

البته نظريه هايی درباره کاربرد اين جام ارائه شده است. بعد از مرمت اين جام تصاوير حيرت انگيزي روی آن پيدا شد که مي توان گفت تا به حال چنين نقوشی کمتر روی ظروف و اشيای آن دوره ديده شده است. از طرف ديگر برخلاف ظروف اين دوره جام ارجان بسيار پرکار و پرنقش است و نمی توان گفت اين نقوش صرفا جهت تزئين يا شرح داستان روی جام حک شده است.

درباره اين جام دو نظريه اصلی وجود دارد، يکی نظريه دکتر يوسف مجيدزاده است که اين جام را با جام های فنيقی مقايسه کرده است و نقش های آن را شبيه نقش های قلمدان های اصفهان دانسته است. نظريه دوم، نظريه محمدنقی صراف است که تصاوير اين جام را بيان کننده يک واقعه تاريخی مي داند. او معتقد است اشيای جام و تصاوير متعدد افرادی که روی آن است شرح داستان حضور پادشاه در مکانی بخصوص است.

با اين حال بجز تصاوير انسان ها، علائم و نشانه هايی روی اين جام هست که مربوط به فصول ماه ها و روزهای بخصوص سال است. به نظر مي رسد اين جام نوعی سالشمار و تقويم بوده است. اين نقوش می تواند بيانگر وقايع و اتفاقات، جشن ها و روزهای خاص سال باشد. روي اين جام تصاوير صور فلکی نيز حک شده است.

اين گونه به نظر می رسد که اين تصوير يک مراسم بزرگ را بازسازی می کند؛ اين گونه مراسم در عمل باعث قوت امپراتوری می شود. وقتی ما از حلقه های اول به دوم و سوم می رويم گويا داريم در زمان سفر می کنيم، چون حلقه اول و دوم پيش از مراسم و حلقه سوم و چهارم درون مراسم را شرح می دهد.

حلقه اول و دوم گويای اين است که مردم اين کشور از نقاط مختلف اعم از مناطق کوهستانی شمال و شمال شرق يا از نخلستان های جنوب و… به محل برگزاری همراه با هدايا می شتابند. همچنين اين نقوش می توانند گويای اين باشند که در آن زمان چه مکان هايی زير سلطه عيلاميان است و چند ملت در عيلام زندگی می کنند و اين که قدرت حکومت را نشان می دهد که همه مردم طرفدار حکومت هستند و شاه آن دوران را دوست دارند.

اما حلقه بعدی يعني حلقه چهارم نشان دهنده رقص و پايکوبی بعد از اهدای جوايز است. در حلقه آخر چند جاندار مشاهده می شود. چند حدس درخصوص اين جانوران وجود دارد. اين حيوانات سمبل ماه برگزاری جشن هستند، شايد جزو حيوانات مقدس عيلاميان بوده اند و برای برکت ظرف در آن اين تصوير حک شده است.

در وسط نقش هم گلی ديده می شود که احتمال دارد نماد سرسبزی و جشن باشد و برای برکت جام روی آن ثبت گشته است.

 

کیدین  هوتران

  • دودمان ایگه هلکی

دودمان ایگه هلکی یکی از دودمان های ایلام میانه در بین سال های ۱۴۰۰ تا ۱۲۱۰ پیش از میلاد بود.

تا همین اواخر، به نظر می رسید که دودمان ایگه هلکی یکی از شناخته شده ترین دودمان ها در تاریخ ایلام است. مورخین گمان می کردند که به دنبال حملهٔ یکی از شاهان کاسی به نام کوریگلزو دوم (۱۳۳۲ تا ۱۳۰۸ پیش از میلاد) علیهٔ شاه ایلامی به نام هورپتیلا ایگه هلکی در حدود سال ۱۳۲۰ پیش از میلاد، قدرت را به دست گرفت؛ سپس حکومت وی به شش جانشینش منتقل شد، که معروف ترین ایشان اونتش نپیریشه است که در حدود ۱۲۵۰ پیش از میلاد، زیگورات معروف چغازنبیل را ساخت. این دوره با کیدین هوتران سوم خاتمه یافت که وی با به دست آوردن دو پیروزی در مقابل انلیل ندین شومی (۱۲۲۴ پیش از میلاد) و ادد شوما ایدین (۱۲۲۲ تا ۱۲۱۷ پیش از میلاد) به عظمت و شکوه کاسی ها پایان داد. ترکیب اطلاعات بدست آمده از یک نامه که اینک در موزه خاور نزدیک برلین نگهداری می شود و دو قطعه از یک مجسمهٔ بازکشف شده در موزه لوور، موجب تجدید نظر کامل در این تصور گردید. نامهٔ موجود در برلین، یک متن بابلی جدید است که به زبان اکدی نوشته شده است، ولی به روی تکه های مجسمه، کتیبه ای به زبان ایلامی هست. فرستندهٔ نامه یک شاه ایلامی ست که نام او روی متن از بین رفته اما به احتمال قوی، شوتروک نهونته یکم است؛ نویسنده ادعا می کند که حکومت بابل حق اوست. نام مخاطب نامه هم از بین رفته است. شاه ایلامی برای اثبات ادعایش بر حکومت بابل، نام تمام شاهان ایلامی را که با شاهدختان کاشی ازدواج کرده بودند، به علاوهٔ فرزندان حاصل از این ازدواج ها، ذکر می کند. برای نمونه، جانشین بلافصل ایگه هلکی، پهیر ایشن یکم، با خواهر یا دختر کوریگلزو اول ازدواج کرد؛ پایان حکومت کوریگلزو اول، سال ۱۳۷۴ پیش از میلاد بوده است، پس معلوم می شود که سلسلهٔ ایگه هلکی تقریباً یک قرن از آنچه پیشتر تصور می شد قدیمی تر بوده است. به علاوه، دو شاه که پیشتر ناشناخته بودند در این متن ذکر شده اند: یکی، کیدین هوتران دوم، پسر اونتش نپیریشه (این شخص نمی تواند همان کیدین هوترانی باشد که با کاسی ها جنگید)، دوم، پسر وی نپیریشه اونتش. چون قطعات مجسمهٔ موزهٔ لوور به کیدین هوتران دیگری که پسر پهیر ایشن بوده منسوب است، حتماً سه پادشاه به این نام در سلسلهٔ ایگه هلکی ها وجود داشته است: کیدین هوتران اول، پسر پهیر ایشن؛ کیدین هوتران دوم، پسر اونتاش نپیریشه و کیدین هوتران سوم که پدرش معلوم نیست. بنابراین تعداد پادشاهانی که در این دوره به قدرت رسیدند، از هفت به ده نفر افزایش یافت، و هنوز معلوم نیست که فهرست کامل باشد. در واقع، نخستین توصیف به جامانده دربارهٔ این سلسله در یکی از کتیبه های شیلهک اینشوشینک از دودمان شوتروکی است؛ وی در آن کتیبه، شماری از شاهان قبلی را نام می برد که معبدی از اینشوشینک را بازسازی کرده بودند. در نامهٔ برلین هم فقط به شاهانی که با شاهدخت های کاسی ازدواج کرده بودند یا فرزندان ایشان اشاره شده است. شاهی که در این دو گروه نباشد، گمنام می ماند. سرانجام، اکنون می توان تأیید کرد که هورپتیلا، شاه ایلام نبود بلکه شاه سرزمینی به نام الامات بود.

 

گنجینه کیدین هوتران

در پاییز ۱۳۶۱ در حین ساخت سدی بر روی رود مارون در ارجان بهبهان آرامگاهی مربوط به ایلامیان كشف شد. این آرامگاه حاوی تابوتی بزرگ از جنس برنز به شكل وان بود كه در پوش آن در زمان كشف در زیر آن قرار داشت. آلات و ادوات تدفین هم در درون و هم در بیرون تابوت قرار داشتند.

این اجسام عبارت بودند از یك حلقه طلایی، نود و هشت دگمه زرین، یك خنجر، یك میله نقره ای، تنگ برنزی، ساغر برنزی، ده ظرف استوانه ای شكل و یك سینی برنزی با تصاویر تاریخی، حلقه طلايی قدرت در دست چپ جسد متوفی قرار داشت که به ۷۵۰ سال پیش از میلاد تعلق داشتند. وزن حلقه معادل ۲۳۷ گرم است كه به شكل دايره اي كه در قسمت لبه پهن شده حلقه نقش درخت نخل و دو شير بالدار در حال نزاع ديده مي شود، است.در محل دسته حلقه نوشته شده است: كيدين – هوتران پسر كورلوش

 

حلقه طلايی كه در دست چپ جسد درون تابوت بوده و طرح درخت نخل و دو شير در حال نبرد دارد. نام اين شخص بر روی آن حك شده است.

طرحهای بشقاب گنجينه ارجان: يك گل رزت ۱۶ پر در مركز سينی سپس يك رديف شير وپنج رديف نقوش متنوع مربوط به مراسم مختلف در بقيه فضا كنده شده و فاصله بين اين نقوش را چند رديف گيس بافت پر كرده براساس نقوش اين سينی ظاهرا يكی از فرمانروايان ايلامی برای مدتي به يكی از مناطق كوهستانی برای شكار عزيمت كرده و در غياب وی در محل حكومت شورش به وجود آمده . شاه به محل حكومت بر ميگردد و شورش را سركوب ميكند و رييس شكارچيان در يكی از صحنه ها حيوانات شكار شده را به پيش شاه ميبرد و شاه طی مراسمی جشن ميگيرد. در لبه پشت جام كتيبه ای ميخی به خط ايلامی نقش بسته است.

سينی برنزی گنجينه ارجان كه طرحهايی افسانه ای دارد.

 

ابراهیم موصلی

درباره زندگى‌ و فعاليت‌ هنري‌ اين‌ شخصيت‌ پرآوازه‌ اطلاعات‌ تاريخى‌ و روايات‌ افسانه‌اي‌ فراوانى‌ در دست‌ است‌ كه‌ در منابع‌ گوناگون‌ پراكنده‌ است‌. با اين همه‌، منبع‌ اصلى‌ تحقيق‌ در احوال‌ و آثار وي‌ همان‌ كتاب‌ اغانى‌ ابوالفرج‌ اصفهانى‌ است‌. حدود ۳۵ منبعى‌ كه‌ در اينجا بررسى‌ شده‌اند – و نخستين‌ آنها ديوان‌ ابوالعتاهيه‌ (د ۲۱۰ق‌/۸۲۵م‌) و آخرينشان‌ شذرات‌ الذهب‌ ابن‌ عماد (د ۱۰۸۹ق‌/۱۶۷۸م‌) است‌ – جز آنها كه‌ مقدم‌ بر ابوالفرج‌ بوده‌اند، غالباً روايات‌ ابوالفرج‌ را عيناً يا با مختصر تغييري‌ نقل‌ كرده‌اند. مقاله حاضر نيز به‌ ناچار متكى‌ بر داده‌هاي‌ اين‌ كتاب‌ است‌.

 

زندگى‌ ابراهيم‌ در ۱۲۵ق‌/۷۴۳م‌ در كوفه‌ به‌ دنيا آمد. اين‌ تاريخ‌ مورد تأييد همه منابعى‌ است‌ كه‌ به‌ سال‌ تولد وي‌ اشاره‌ كرده‌اند مگر ابن‌ كثير كه‌ ولادت‌ او را در ۱۱۵ق‌/۷۳۳م‌ دانسته‌ است‌. پدر وي‌ ماهان‌ كه‌ از نجيب‌ زادگان‌ ايرانى‌ ريبرا و ساكن‌ اَرّجان‌ فارس‌ بود، براي‌ گريز از ستم‌ كارگزاران‌ِ اموي‌ كه‌ خراجى‌ سنگين‌ از او مطالبه‌ مى‌كردند، به‌ كوفه‌ مهاجرت‌ كردو در آن‌ شهر دختر يكى‌ از دهگانان‌ ايرانى‌ را كه‌ همچون‌ خود وي‌ از ستم‌ امويان‌ به‌ كوفه‌ گريخته‌ بود، به‌ زنى‌ گرفت‌ گرچه‌ از پاره‌اي‌ روايات‌ چنين‌ برمى‌آيد كه‌ اين‌ وصلت‌ پيش‌ از مهاجرت‌ به‌ كوفه‌ و احتمالاً در اَرّجان‌ صورت‌ گرفته‌ بوده‌، چه‌ روايت‌ شده‌ كه‌ مادر ابراهيم‌ هنگام‌ خروج‌ از اَرّجان‌ و ورود به‌ كوفه‌ باردار بوده‌ است‌. ابراهيم‌ زادة اين‌ پيوند بود.

 

زندگى‌ ابراهيم‌ را به‌ طور كلى‌ به‌ دو دوره‌ مى‌توان‌ تقسيم‌ كرد: دوره نخست‌ كه‌ در سفرهاي‌ گوناگون‌ و با بى‌پيرايگى‌ گذشت‌، تا اواسط عمر وي‌ ادامه‌ داشت‌ اما دوره دوم‌ يكسره‌ در بغداد و در بارگاه‌ پرشكوه‌ خلفای عباسى‌ سپری‌ شد. غالب‌ روايات‌ مندرج‌ در اغانى‌ و ساير منابع‌ نيز به‌ ويژه‌ به‌ همين‌ دوره‌ از زندگى‌ وی‌ مربوط مى‌شود. دو يا سه‌ ساله‌ بود كه‌ پدرش‌ ماهان‌ در اثر ابتلا به‌ طاعون‌ در كوفه‌ درگذشت‌ و خاندان‌ خُزَيمة بن‌ خازم‌ كه‌ از تميميان‌ بودند، كفالت‌ او و دو برادر صلبى‌ وی‌ را به‌ عهده‌ گرفتند. و او با فرزندان‌ خُزِيمة بن‌ خازم‌ پرورش‌ يافت‌ و به‌ مكتب‌ رفت‌ و بدين‌ سبب‌ وی‌ را از موالى‌ بنى‌ تميم‌ شمرده‌اند.

 

معروف‌ است‌ كه‌ وی‌ نام‌ پدر خود ماهان‌ را كه‌ موجب‌ سرزنش‌ عربها نسبت‌ به‌ وی‌ بود، به‌ ميل‌ خود يا به‌ اشاره ديگران‌ به‌ ميمون‌ بدل‌ كرد. به‌ همين‌ سبب‌ است‌ كه‌ در پاره‌ای‌ از منابع‌ نام‌ پدر وی‌ را ميمون‌ و در يك‌ مورد ماهان‌ بن‌ ميمون‌ نيز گفته‌اند.

گويند در جوانى‌ ميلى‌ به‌ فراگيری‌ علم‌ از خود نشان‌ نمى‌داده و ظاهراً در همين‌ دوره‌ شوقى‌ به‌ موسيقى‌ در او پديدار گشته‌ است‌. علت‌ دلبستگى‌ او را به‌ موسيقى‌ همنشينى‌ با جوانان‌ كوفه‌ دانسته‌اند.

 

زلزل رازی

از دیگر بزرگان خنیاگر ایران زمین در روزگار عباسیان زلزل رازی است. همان گونه که از نامش پیداست اهل ری بود و شوهر خواهر ابراهیم موصلی یا به گفته برخی دایی اسحاق یا می‌توان گفت برادر زن ابراهیم بود. به هر روی از خاندان موصلیان به شمار می‌رود. به او الضارب نیز می‌گفتند زیرا در ضربهای قوی بسیار چیره دست و ماهر بود از این روی این پاژنام را به او دادند. آوازه او بیشتر به سبب نوآوری‌هایش در موسیقی، تنظیم گام‌ها و پژوهش در بخش نظری خنیای ایران است. ” او بعد یا فاصله‌ای به نام خنثی را شناخت که به نام وسطی زلزل نامور گردید. همچنین بربت تازه‌ای در آن زمان ساخت که به خاطر شباهتش به ماهی شبوط عود الشبوط نامیدند که در آن زمان به جای عود الفارسی یا ایرانی متداول گشت.

زلزل در واپسین سالهای زندگانی‌اش مورد بی‌مهری یا بهتر است بگوییم ستم هارون الرشید خلیفه عباسی قرار گرفت و به مدت ۱۰ سال در زندان بود، ابوالفرج اصفهانی در اغانی داستان آزادی او را این گونه می‌نویسد:

اسحاق موصلی گوید: روزی در مجلسی که هارون بر پا کرده بود و ابراهیم (موصلی) هم حضور داشت، لحظاتی هارون از مجلس بیرون رفت. ابراهیم در غیبت هارون اشعاری چنین، در فراق زلزل سرود و آهنگی غمگین برای او خواند:

” آیا آن ایام که با هم بودیم، دوباره باز خواهد گشت؟ ای زلزل، ایامی که تو از همه بدی ها ایمن بودی و در خیر بر ما گشاده و بخت با ما یار بود، بر خواهد گشت؟ … ”

در همان حال که ابراهیم آواز می خواند، هارون الرشید وارد شد و نشست. پس از ابراهیم خواست دوباره آن شعر و آهنگ را بخواند. هارون گفت: می خواهی زلزل را ببینی؟ گفت: آری. آنگاه دستور داد زلزل را بیاورند. او آمد در حالی که موهایش سفید شده بود. سپس ابراهیم به پاس سپاسگزاری از کار هارون! آهنگی را اجرا کرد و زلزل عود برگرفت و هر دو چنان برنامه اجرا کردند که به گفته ابوالفرج، زلزله‌ای در جهان به پا کردند. پس از پایان کار، هارون جایزه ارزشمندی به هر دوی آنها بخشید.

در درون این گزارش دو نکته ارزشمند نهفته است. یک اینکه می توان به هنر والای ابراهیم موصلی پی برد که چگونه با نوای ساز و سوز آوایش توانسته دل سنگ هارون را نرم کند تا این خنیاگر بزرگ را پس از ۱۰ سال از زندان آزاد سازد و دو دیگر زلزل است که چگونه پس از سال ها که بی‌گمان دست به ساز نزده و در سیاه چال به سر می‌برده است توانسته بربت (بربط) بنوازد و با یار دیرین خود ابراهیم بداهه نوازی و هم نوایی کند؟

از دیگر ویژگی‌های زلزل دلبستگی او به کمک به مردم بود. او در بغداد چاهی زد و آن را وقف مردم کرد و سرمایه بزرگی نیز برای اداره و بازسازی آن بر جای گذاشت. این چاه سده‌ها وجود داشت و بغدادیان آن را برکه زلزل می نامیدند.

زلزل چندی پس از آزادی از زندان، از آن جا که بسیار رنجور و پژمرده شده بود درگذشت. نویسنده عقد الفرید در باره‌اش گفته است: ” زلزل (رازی) محبوب‌ترین نوازنده سازهای زهی بوده است و از این نظر، نه پیش و نه پس از خود هیچ رقیبی نداشته است.”

 

 

 

بربت (بربط) ارجان